تحولات منطقه

در این مطلب همراهمان باشید تا باقی تیپ‌های شخصیتی اینستاگرامرها را بررسی کنیم و راهکارهای مناسب برای مقابله با بعضی‌هایشان را به شما بگوییم.

من و اینستاگرام و این‌همه خوشبختی...!
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

این‌روزها همه از این نرم‌افزار اعتیادآور عکس‌محور حرف می‌زنند، درست وسط زندگی‌مان افتاده و میان دغدغه‌های‌مان جا گرفته است. اینستاگرام پنجره‌ای بزرگ به دنیای مجازی است که بیشتر افراد را شیفته جذابیت‌هایش می‌کند. هفته گذشته برایتان از اینستاگرامرها گفتیم و مدل رفتاری‌شان را بررسی کردیم. در بین آن‌ها هشتگ‌بازها، کتاب‌خوان‌ها، لوس‌ها، مفقود الهویت‌ها و خفن‌های بی‌آلایش را به شما معرفی کردیم و از دنیای خاص آن‌ها گفتیم. در این مطلب همراهمان باشید تا باقی تیپ‌های شخصیتی اینستاگرامرها را بررسی کنیم و راهکارهای مناسب برای مقابله با بعضی‌هایشان را به شما بگوییم.

اینستاگرامر دابسمش‌باز
از زمانی‌که پای دابسمش با تمام جذابیتش به اینستاگرام باز شد، خیلی از افراد مجبور شدند تا ساعت‌ها پای این ویدیوها میخکوب شوند، جوری‌که یا درحال دابسمش دیدن بودند و یا درحال دابسمش ساختن. همین استقبال باعث شد تا پیج‌های زیادی با محوریت دابسمش در اینستاگرام به‌وجود بیایند. البته دابسمش‌بازها را باید به دو گروه تقسیم کرد؛ گروهی که دابسمش می‌سازند و گروهی که دابسمش‌ها را دنبال می‌کنند.

دابسمش سرگرمی مفرحی بود که افراد زیادی را می‌خنداند و چه از خندیدن بهتر؟! اما بعد از مدتی دابسمش تغییر ماهیت داد. بدی کار آنجا بود که این خندیدن‌ها تبدیل به مسخره کردن آدم‌ها شد و درکنار آن پای محتواهای ناهنجار و زشت هم به دابسمش باز شد و طبیعتاً این دابسمش‌ها دیگر طرفداران زیادی نداشتند.

در میان دابسمش‌بازها عده‌ای از افراد هستند (خصوصاً دخترها) که دابسمش را به نیت جلب‌توجه دیگران می‌سازند و نمی‌دانم چرا اینستاگرام را با بنگاه ازدواج اشتباه گرفته‌اند و هی دنبال نیمه گمشده خود در اینستاگرام می‌گردند و قصد دارند به هر طریقی شده، خودشان را در چشم‌وچال نیمه گمشده فروکنند و از لباس‌های نامناسب، آرایش‌های زننده و دابسمش‌های بی‌مزه دریغ نمی‌کنند. ما امیدواریم این افراد هرچه زودتر نیمه گمشده خود را پیدا کنند و دست از سر اینستاگرام بردارند، چراکه بودنشان نه‌تنها فایده‌ای ندارد، بلکه ضرر زیادی هم به بقیه می‌زند.

برای دیدن دابسمش توصیه می‌کنم چند پیج بانمک که دابسمش‌های مناسبی می‌گذارند را فالو کنید و خواهشاً سمت اینستاگرامرهایی که در بالا توضیح دادم نروید تا رستگار شوید.

اینستاگرامر عکاس
آن‌ها جزء معدود افرادی هستند که از اینستاگرام استفاده درست و واقعی خودش را می‌کنند. دنبال کردن پیج اکثر این افراد این‌قدر جذاب و لذت‌بخش است که هربار از دیدن عکس آنان حظ می‌کنید. آن‌ها اکثراً عکاس‌های خوبی هستند که عکس‌های هنری و خبری خود را در پیج شخصی‌شان منتشر می‌کنند. از دیدن عکس‌های آن‌ها آدم فقط می‌تواند لذت ببرد. بعضی از این افراد هم از همین اینستاگرام کسب درآمد می‌کنند، جوری‌که مثلاً وعده می‌کنند با مشتری‌های خود در اینستاگرام برای گرفتن عکس. پیجشان پر از عکس‌های متفاوت از آدم‌های مختلف است که جذابیت خاصی در هرکدام نهفته است. این‌روزها که دیگر دوره عکس‌های ژستی و آتلیه‌ای تمام شده و مد روز، عکس طبیعی یکهویی است، بازار این عکاسان حسابی داغ است. توصیه می‌کنم بین فالورهای خود چند عکاس حرفه‌ای جا دهید تا هرروز با گوشی موبایل خود به یک نمایشگاه عکس فوق‌العاده بروید.

اینستاگرامرهای استوری‌باز
از زمانی‌که اینستاگرام، استوری را به خدماتش اضافه کرد، شخصاً چندباری سر خود را به دیواری، شیشه‌ای، میزی، چیزی کوباندم و بعد از آن از شر کسانی‌که هر سه‌دقیقه یک‌بار استوری می‌گذارند به خدا پناه بردم. نمی‌دانم چرا هرچیزی در این مملکت می‌آید، ما ایرانی‌ها به بدترین شکل ممکن از آن استفاده می‌کنیم و یک‌بار نشده محض رضای خدا از یک‌وسیله یا امکاناتی به‌صورت درست و متعادل استفاده کنیم. انگار باید شور هرچیزی را دربیاوریم تا از آن لذت ببریم. طرف درطول روز چهار لیوان آب می‌خورد، از هر چهارتایش استوری می‌گذارد، یعنی شما اگر یک‌روز استوری آن را دنبال کنید، از خانواده او بیشتر مطلع هستید که امروز چه‌کارهایی کرده و کجا رفته است. یعنی درست قبل از این‌که مامان‌شان زنگ بزند و بگوید دختر کجا هستی؟ چرا خانه نیامدی؟ شما می‌دانید او الان در پارک ملت است و دارد با رفیقش بستی قیفی می‌خورد و یک‌ربع بعد که از داخل مترو استوری گذاشت، می‌دانید که سوار مترو شده است. باور کنید اغراق نمی‌کنم، دیده‌ام که می‌گویم هرلحظه زندگی خود را مخابره می‌کنند تا همه بدانند آن‌ها چه می‌کنند درطول روز. فرقی نمی‌کند شش صبح بیدار شوند و به کله‌پزی بروند، یا دو ظهر سرشان را از زیر پتو بیرون بیاورند، آن‌ها هر تایمی از روز که از خواب بیدار شوند، قبل از این‌که چشمان‌شان کامل باز شود، استوری صبح بخیر می‌گذارند و این استوری‌ها تا پاسی از شب ادامه دارد.

من خودم را راحت کردم، دیگر تحمل دیدن چهل‌تا استوری درطول روز را نداشتم و هی دلم به‌حال حجم اینترنتم می‌سوخت و هی از خودم می‌پرسیدم خب به من چه مربوط که امروز با تاکسی رفته خانه و دیروز با مترو، امروز ساعت ۷ صبح بیدار شده و دیروز را تا لنگ ظهر خوابیده، به من چه که امروز را به دور دور با رفقا گذرانده و دیروز در سالن مطالعه درس می‌خوانده. خدایی لحظه به لحظه زندگی شخصی‌تان به من و بقیه آدم‌های دنیای مجازی چه‌ربطی دارد که هرروز با استوری‌های پی در پی مخابره‌شان می‌کنید؟ و بعد از پرسیدن این سؤال‌ها خیلی راحت او را آن‌فالو، بلاک و ریپورت کردم. به همین راحتی...

اینستاگرامرهای دهن آب‌انداز
ما که از آن‌ها نمی‌گذریم، خدا هم نگذرد با آن عکس‌هایشان! سر ظهر وقتی سر کار هستید و هی به شکم خود که درحال غرغر است دل‌داری می‌دهید که تا چهار و پنج خودتان را به خانه می‌رسانید و ناهار می‌خورید، می‌بیند عکس گذاشته‌اند از یک میز پر از غذاهای رنگارنگ، جوری‌که شکم شما دیگر غرغر نمی‌کند، بلکه کارش به زدوخورد می‌رسد. بهتر است نگویم که داغ دل همه را تازه می‌کنم! عده‌ای آشپزند، عده‌ای دیگر شیرینی‌پزند و در ساختن کیک‌های خفن بسیار ماهرند، جوری‌که وقتی پیج آن‌ها را دنبال می‌کنید، نمی‌دانید چه روز یا چه‌وقتی ممکن است بتوانید یکی از آن کیک‌ها را از نزدیک ببینید و کاری جز حسرت خوردن نمی‌ماند.

قسمت بدتر ماجرا جایی است که مامان ظهر به شما یک کته به‌سبک ژاپنی‌ها داده است که می‌توانستید با آن توپ پینگ‌پنگ درست کنید و حالا می‌بیند عکس لازانیا و چیکن‌گاتا گذاشته با موهیتو دست‌ساز. آخ اینجاست که آدم می‌خواهد این افراد را درجا بلاک اند ریپورت کند.

پیج‌های زیادی با محوریت آشپزی وجود دارد که بسته به علاقه‌مندی افراد، دنبال کننده‌های خودشان را هم دارند، اما به‌طور کلی عکس گذاشتن از غذا کار درستی نیست، فرقی نمی‌کند شما از آبدوغ‌خیار عکس بگذارید یا شیشلیگ، ممکن است کسی عکس شما را ببیند که در آن لحظه توانایی حاضر کردن و تهیه آن غذا را نداشته باشد، هوس کند و حسرت بخورد و این اصلاً خوب نیست. از آن بدتر گذاشتن عکس غذاهایی است که در زندگی روزمره و معمول اکثر آدم‌ها وجود ندارند، اینجا دیگر بدترین بخش ماجراست، فست‌فودهای غول و پیتزاهای رنگ‌وارنگ که سی‌چهل تومانی قیمت دارند و هرکسی سراغ‌شان نمی‌رود، یا غذاهای گرانی همچون شیشلیگ و ماهیچه که شاید خیلی از آدم‌ها حتی سالی یک‌بار هم آن‌ها را نخورند. پس بهتر است همیشه قبل از گذاشتن عکس یک غذای هوس‌انگیز، به دیگران هم فکر کنیم و رعایت آن‌ها را بکنیم.

ادامه دارد...
در شماره بعدی ما را بخوانید تا با باقی اینستاگرامرهای موجود در اینستاگرام آشنایتان کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.